جمعه ۲۵ آذر ۰۱
نمیدانم چه شد که آنچه بین ما بود از بین رفت.معمولا در فراموش کردن آدمهایی که از زندگی ام خارج شده اند خوب عمل میکردم.اما تو جور دیگری بودی.تو برای من جور دیگری بودی همانطور که من با تو منی دیگر بودم.امشب فکرت اذیتم میکند. کاش میدانستم چه شد و چرا اینگونه شد،آنموقع شاید از تو گذشتن برایم راحت تر بود.اما حالا...فقط میدانم که نشد.
نشد آنچه که فکرش را میکردم.
زندگی ام عوض شد اما فکر تو تمام نشد.
چرا برایم پایان نمییابی؟
توان فرار از هیچ خاطرهای را در پاهایم ندارم.